کلمات کلیدی:
دیگر نمیتراود از سینهام ترانه
خالیست گونههایم از گریهی شبانه
آوازهای سردَم، خاموش و بیفروغاند
آتش نمیکشد هیچ، از روح من زبانه
آن بالها که روزی تا اوج میپریدند
پروازشان محال است حتی به بام خانه
ای اشتیاق آبی! دلتنگِ آسمانم
در من بریز یک روز شوقی کبوترانه
پاییز بودم اما امشب به یُمن یادت
روییده بر لبانم یک شعر عاشقانه
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
می جویمت چنان که
لب تشـــنه آب را !!
میخواهمت چنان که
تن خسته خواب را!!
کلمات کلیدی:
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
کلمات کلیدی:
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد
سیاه بود و سیاهی هر آنچه می دیدی
تو را سپرد به آیینه رو سپیدت کرد
چه گفت با تو در آن لحظه های تشنه حسین؟
کدام زمزمه سیراب از امیــدت کرد؟
به دست و پای تو بار چه قفلــــها که نبود
حسین آمد و سرشار از امیدت کرد
جنون تورا به مرادت رساند نا گا هان
عجب تشرف سبزی!جنون مریدت کرد
نصیب هر کس و ناکس نمی شود این بخت
قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد
نه پیشوند و نه پسوند، حرّ حرّی تو
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
کلمات کلیدی:
مثل همیشه عشق
غمگین و خسته است.
مثل همیشه اشک
در خون نشسته است.
اخبار،
تازه نیست
همچون گذشته است.
کلمات کلیدی: