تو آسمانی ومن ریشه در زمین دارم
همیشه فاصله ای هست-داد ازاین دارم
قبول کن که گذشته ست کار من از اشک
که سال هاست به تنهایی ام یقین دارم
تو نیز دغدغه ات از دقایقت پیداست
مرا ببخش اگر چشم نکته بین دارم
بخوان و پاک کن واسم خویش را بنویس
به دفتر غزلم هرچه نقطه چین دارم
کسی هنوز عیار ترا نفهمیده ست
منم که از تو به اشعار خود نگین دارم
کلمات کلیدی:
من مشرک و کافر شده ام میدانم
آفـــــــــــــت زده بر بال و پر ایمانم
حالا که توقــــــــــبله ی نمازم شده ای
هی سجده ی سهو بعد از این می خوانم
کلمات کلیدی:
ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
کلمات کلیدی:
دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
حوران بهشتی زده اند در حرمش صف
خیل ملک از نور طبق ها همه بر کف
شاهان به ادب در حرمش گشته مشرف
این جاست که تاج از سر تاجور افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
کلمات کلیدی:
گفتم
آن قربانیان پار
آن گلهای سرخ ؟
گفت : آری
ناگهانش گریه آرامش ربود
وز پی خاموشی طوفانی اش
گفت : اگر در سوک شان
ابر می خواهد گریست
هفت دریای جهان
یک قطره باران بایدش
گفتمش
خالی ست شهر از عاشقان وینجا نماند
گفت : چون روح بهاران
آید از اقصای شهر
مردها جوشد ز خاک
آن سان که از باران گیاه
و آنچه می باید کنون
صبر مردان و دل امیدواران بایدش...
کلمات کلیدی:
در وا کن و به این قفس مرده جان بده
دیوارها و فاصلهها را تکان بده
ما را زدست زندگی بیامان بگیر
ما را به دست حادثهای ناگهان بده
تا باورت کنند چو فوارهای بلند
خود را به تشنگان تماشا نشان بده
بر هر چه قاب پنجرة رو به آفتاب
سهمی ز نور، تکهای از آسمان بده
«زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول»
این سفرههای وا شده را آب و نان بده
کلمات کلیدی: