برای پاسخ حست که صد سوالی بود
کتابخانه ی ذهنم همیشه خالی بود
نگاه کرد نخندید خیره شد به قلم
نگاه زنده ی دفتر که روی قالی بود
و جان گرفت الفبـــــــــای درس شما
وحس تازه ی شعری که این حوالی بود
غزل شروع پریــــــــدن و اوج یک دفتر
که جلد کهنه ی بازش به شکل بالی بود
دهن گشوده بود نگاهت و واژه می بلعید
فضای از تو سرودن چه قدر عالی بود
نگاه خسته ی دفتر به من و من به شما
وهر نگاه تو یک جمـــــله ی سوالی بود
کلمات کلیدی:
چه سرگذشتی غم انگیز تر از اینکه کرم ابریشم تمام عمر قفس
می بافت ولی به فکر پریدن بود !
کلمات کلیدی:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که دوست خود روش بنده پروری داند! |
کلمات کلیدی:
آنها که به سر در طلب کعبه دویدند
چون عاقبتالامر به مقصود رسیدند
رفتند...
رفتند در آن خانه که بینند خدا را
بسیار بجستند خدا را و ندیدند
چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف
ناگاه...
ناگاه خطابی هم از آن خانه شنیدند
کای خانه پرستان...
کای خانه پرستان چه پرستید گل و سنگ
آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند
کلمات کلیدی:
تا عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید وجهان برهم زد
مدعی خواست که آید بتماشا گه راز
دست غیب آْمده وبرسینه نامحرم زد.
کلمات کلیدی:
او نگاهم می کند صیاد عشق
من نگاهش می کنم آهوی رام
او زسویی من ز دیگر سو به شوق
هر دو می بافیم تار و پود دام
کلمات کلیدی:
ودیعه ایست سکوت
گزیده خاموشان
سخاوتیست سرشکت
دمی که می خندی
چو پلک می بندی
حدیث گم شدن راههای آزادیست ؟
تمام تهمت من را به خویش می بندی
تو عطر بوسه فقری ، به دستهای مناعت
کلمات کلیدی:
هیچ می دانی چرا ، چون موج
در گریز از خویشتن ، پیوسته می کاهم ؟
زآنکه ، بر این پرده ی تاریک
این خاموشی نزدیک
آنچه می خواهم نمی بینم !
و آنچه می بینم نمی خواهم!
کلمات کلیدی: