بر شمع نرفـــت از گذر آتـــــش دل دوش
آن دود که از سوز جگـــــر بر سر ما رفت
از پای فتادیــم چو آمد غم هجـــــــــــران
در درد بمردیـــــم چو از دست دوا رفـــت
دل گفت وصالـــــش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
کلمات کلیدی:
حضرت عشق بفرما که دلم خانه ی توست
سر عقل آمده هر بنـده که دیوانه ی توست
کلمات کلیدی:
ما شعر عطش را نچشیدیم ببخش
آن واقعــــــه را خوب ندیدم ببـخش
صـــــد بار خبر رسید و راه افتادیــم
هر مرتبه هم دیر رسیدیم ببــخش
کلمات کلیدی:
وقتی با تو حرف میزنم
کلمات در دهانم دو دل میشوند!
حالا بگو با این همه دل در دهانم
چگونه حرف دلم را نزنم؟!؟!؟
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
تو مپندار کزین در به ملامت بروم
دلم اینجاست! بده! تا به سلامت بروم!
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
غمناک نباید بود از طعن حســـــود ای دل
شاید که چو وا بینی ، خیر تو در این باشد
کلمات کلیدی: