سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
معتکف کوی عشق...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تا عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد

برق غیرت بدرخشید وجهان برهم زد

مدعی خواست که آید بتماشا گه راز    

دست غیب آْمده وبرسینه نامحرم زد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط معتکف 86/9/29:: 11:8 عصر     |     () نظر